محل تبلیغات شما

.:: رســـــواى دل ::.



نه سال گذشت. دلیل این نوشتن‌ها، شعر گفتن‌ها، بیدار ماندن‌ها، گریه‌ها و خنده‌ها تو بودی. از زخم‌های جدید، زخم های کهنه فراموش نشد؛ بیش‌تر شد ولی عمیق‌ترینشان تو بودی. مثل لاجوردی که زمینه‌ی آسمان است، این دردهای خاکستری پس‌زمینه‌ی منند!

نه سال گذشت. سیاه‌چاله‌ی رفتن تو را، هیچ آمدنی پر نکرد. چه بی‌رحمانه نیستی. بعد از تو از هیچ رفتنی غمگین نشدم. بعد از تو هیچ رفتنی، واقعاً رفتن نبود. بعد از تو از همه گذشتم، هیچ نگاهی قلبم را نلرزاند، بعد از تو چشمه‌ی احساس در من خشکید. غمگین شدم و غمگین ماندم.

نه سال گذشت. بی‌حسرت گذشته، نشد که آینده را زندگی کنم. هرچند دور اما ستاره‌ی این منظومه‌ی سردی که دل نام داشت، تو بودی. بی‌تو هیچ آینده‌ای روشن نبود و من گریه و گذشته را زنده ماندم اما زندگی نکردم. چگونه فراموشت کنم، وقتی که دردهای تو از خود من کهنه‌ترند؟

نه سال گذشت. من نیستم! این تویی که می‌نویسی، بی‌هیچ بودنی که بخوانی! تو با گذشته‌ی من عجین شده‌ای و همچون دریا که آب را در خود می‌فهمد، در خود تو را احساس می‌کنم. تمام جاده‌ها‌، کوره ‌راه‌ها و بن بست‌ها به تو می‌رسند و من مسافر گم‌شده‌ای که مقصدش آغوش توست.

شهریور ۱۳۹۹

آخرین جستجو ها

roylifulhoy صنعت برق بیوثاوار Power Industy BiotSavart minorthlesssim وبلاگ دبیرستان شهید آهنگری ناحیه دو ارومیه [رضاغیبی] اجتماعی ((ولایت = امنیت)) ~CHARMING HELL~ فوتو گالری : تصاویر برتر دنیا bookslongpunce ◄◄◄Tech Show موشی چت | چت روم موشی | chatroommoshi